میگه تو تمایل شدیدی برای آزادی داری ولی هروفت تلاش کردی براش پر و بالت زخمی شدن. دیدم راست میگه. من روح عصیانگری دارم. حتی بارها به شوخی بهم میگه یاغی. چقدر آدم توی زندگیم کنار گذاشتم بابت اینکه سعی کردن کنترلم کنند. چقدر نا امید شدم. چقدر فکر کردم ناسازگارم. حالا ولی، به خودم مطمئنم. مطمئنم توی تعهدم و تلاش چیزی کم نمیذارم. زیرقولم نمیزنم. اسم آزادیم، بی قیدی نیست. ولی زیر بار اسارتم نمیرم. لحظهای که بفهمم کسی تلاش میکنه کنترلم کنه، آشوب میکنم :)).